اندوه و سعادت داستان فرسایشِ روحی زنی به نام مارتاست

به گزارش موسیقی با امیر، سرویس ادبیات خبرنگاران؛ مگ میسون، نویسنده و ویراستار استرالیایی است که سال ها در کسوت روزنامه نگار در نشریاتی همانند سیدنی مورنینگ هرالد، تایمز سیدنی ساندی تایمز، فایننشال تایمز، ووگ و نیویورکر فعالیت داشت. کتاب های باز هم با صدای خوب بگو و تو مادر باش از آثار اوست. رمان اندوه و سعادت از میسون که به عنوان نامزد نهایی جایزه زنان سال 2022 معرفی شده بود، با ترجمه مریم مفتاحی و از سوی نشر آموت در دسترس مخاطبان فارسی زبان نهاده شد.

اندوه و سعادت داستان فرسایشِ روحی زنی به نام مارتاست

مفتاحی، فارغ التحصیل رشته مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی و ترجمه آثاری همانند باغ مخفی، دختر پالتو قرمز، هنوز هم من، پس از تو، من پیش از تو، کوسه ماهی و شرایط اضطراری، مامان خرسه و وگاس، کلکسیون پرنده های مرده و تله برای سارق، حمله مترسک ها، قلب یخی او، بخشنده ستارگان، اسب رقصان، میوه خارجی، یک همچنین یک، جزیره مرجان، رز برفی، مدار بسته، همسر خاموش، دختر اینشتین، پروانه شدن، دختر آسیابان، سکوت سیاه، آن سوی ساحل، سهره طلایی، انتقام فیثاغورث و داستان هایی از گنجینه خرد چین را برعهده داشته است.

در گفت وگو با مریم مفتاحی از ویژگی های داستان نویسی مگ میسون پرسیدیم که در ادامه می خوانید:

مگ میسون در اندوه و سعادت از مارتا، دروان افسردگی و کشمکش های درونی او می نویسد. درباره موضوع و درونمایه این اثر بگوئید.

این رمان داستان فرسایش و خستگیِ روحی، سردرگمی و تنهایی و پریشان حالیِ زنی به نام مارتاست که علیرغم آنچه به نظر می رسد، زنی قوی و مستقل است، زنی که رضایتمندی در او به راحتی به دست نمی آید. شخصیتی که نویسنده در این رمان خلق می نماید، از دوران نوجوانی دچار نوسانات روحی می گردد، او مدام احساس سردرگمی می نماید و نمی تواند درک درستی از موقعیت خود بیابد. مارتا غمگین و پریشان است، زندگی او ثبات دارد، آنچه ثبات ندارد، خود اوست. مشکل از درون اوست. زخم عمیقی که روح و روان او را می آزارد و باعث می گردد او به شدت احساس عجز و ناتوانی کند، از دید دیگران پنهان است و کسی نمی داند و نمی بیند او در رنج است و درد می کشد، و این بیشتر مارتا را می آزارد. مارتا از اطرافیان خود عشق بی حدومرزی دریافت می نماید، اما به شدت خودش را تنها می بیند. او دلخور است؛ چرا کسی دردش را نمی بیند، چرا کسی درکش نمی نماید، چرا همه فکر می نمایند او زیادی حساس است. مارتا زندگی خود را عادی نمی بیند، درصورتی که زندگی اش از نگاه دیگران عادی است و این به هم ریختگی را نمی بینند. همه او را خوشبخت می دانند، ولی او خوشبخت نیست.

سبک داستان نویسی و شاخصه های آثار میسون را چطور ارزیابی می کنید؟

میسون نویسنده ای باهوش و رک گو است. او بی پروا و بی ملاحظه آنچه را هم که قابل بیان نیست، بیان می نماید. مگ میسون به یاری عناصر روانشناختی که وارد داستانش می نماید، به اعماق وجود انسان رخنه می نماید و علل رفتارهای مارتا شخصیت اصلی را موشکافانه به خواننده می نمایاند. میسون سبک خاص خودش را دارد و با جابه جایی زمانی و پرداختن به جزئیات و ظرافت های زندگی و آنچه فکر و خاطرات را می سازد، داستانش را پیش می برد. میسون در جستجوی حقیقت وجودی شخصیتش است که دچار فروپاشی روحی شده و مسیر افسرگی را با سرعت طی می نماید. میسون اندوه را به سعادت پیوند می زند، او تلخی را در مسیری قرار می دهد که شیرینی به او وارد گردد. پرداختن به جزئیات به گونه ای است که خواننده ناخودآگاه تصویرسازی می نماید.

روایت طنزآمیز در آثار میسون چه جایگاهی دارد؟ این ویژگی چه نقشی بر اندوه و سعادت داشته است؟

یکی از ابزارهای میسون برای پیوند اندوه به سعادت همان بهره بردن از روایت های طنزگونه است. زندگی آمیزه ای است از تلخی و رنج و خنده. تضادها همواره وجود دارند و میسون به یاری طنز دردها را بیان می نماید. شوخ طبعی نویسنده خنده بر لب خواننده می آورد، خنده ای که در خود رنج دارد. آنچه خنده دار است، غم انگیز است. نویسنده در رمان اندوه و سعادت از طنز برای بیان تناقضات استفاده می نماید، تناقضاتی که در اصل مکمل یکدیگرند و بدون هم معنایی ندارند، شاید هم اصلا وجود ندارند. نویسنده گاهی از طنز برای بیان عمیق ترین درد و رنج ها استفاده می نماید. اندوه و سعادت دو روی یک سکه اند، سکه ای که فقط باید آن را برگرداند تا روی دیگرش را به ما بنمایاند.

میسون تجربه فعالیت به عنوان روزنامه نگار و طنزنویس روزنامه را در پرونده کاری خود دارد. تجربیات او در این حوزه تا چه مقدار در آثار او نمود یافته است؟

میسون روزنامه نگار است و روزنامه نگاری به قلم و ادبیات او صراحت و شفافیت وارد نموده است. میسون آنچه را که هست می بیند، نه آنچه را که باید باشد. نگاه ژورنالیستی نویسنده به وضوح در خط خط روایت قابل مشاهده است و او در مقام ژورنالیستی که رمان می نویسد، واقع بینانه به ابعاد مختلف زنانگی می پردازد. او چیزی را می بیند که شاید دیگران نبینند، حس ننمایند. او دردی را در مارتا می بیند که حتی اطرافیان مارتا متوجهش نیستند. یکی از ویژگی های رمان های نویسندگان ژورنالیست این است که آیینه تمام نمای جامعه باشند، آیینه تمام نمای انسان های آن. بر همین مبنی است که میسون معتقد است ما در قالب یک جامعه باید داغ ننگ را از روی بیماران روحی برداریم. او به عنوان یک نویسنده ژورنالیست به شخصیت داستانش یاری می نماید در کشاکش پریشان حالی و کشمکش های روحی واقعیت ها را بیابد و در مسیر مبارزه با بیماری روحی خود، خود را کشف کند.

میسون در خلال داستان اندوه و سعادت از بیماری روحی و تاثیر آن بر روابط اجتماعی و عاطفی شخصیت اصلی داستان می گوید. از این منظر ابعاد روانشناختی این اثر را چطور می بینید؟

خانم مگ میسون روانشناسانه شخصیت های داستانش را پیش می برد و به یاری علم روانشناسی مارتا را به سوی سعادت و خشنودی از خود راهنمایی می نماید. مارتا به افرادی در پیرامون خود احتیاج دارند که درکش نمایند و فقط ظاهر او را نبینند. مارتا عشق زیادی به خانواده اش دارد، خودش نیز سرشار از عشق و محبت است، اما به شدت تنهاست، چرا؟ مارتا نمی تواند با اطرافیانش ارتباطی منطقی و طبیعی برقرار کند، بیماری روحی روابط اجتماعی او را تحت تاثیر قرار داده و فرسایش روحی در او به فرسایش ارتباطاتش با دیگران منجر شده است. مارتا تا خودش را پیدا نکند، نمی تواند به روابطی درست با اطرافیانش دست یابد. تجزیه و تحلیل میسون از موقعیت روحی و روانی مارتا نشان می دهد ارتباط درست با دیگران در گرو داشتن ارتباط درست با خود است. میسون ژورنالیست در این رمان روانشناس ظاهر می گردد، روانشناسی که کار خودش را به خوبی انجام می دهد و بیمارش را به مسیر سعادت رهنمون می نماید.

رمان اندوه و سعادت تا چه مقدار قادر است بر مخاطبانی که دچار افسردگی یا مسائل مشابه هستند، حس همزادپنداری ایجاد کند؟ نویسنده تا چه مقدار در این زمینه پیروز بوده است؟ از این منظر آیا اندوه و سعادت را اثری واقع بینانه و صادقانه می دانید؟

به عقیده من عنصر همذات پنداری در سطحی وسیع در خواننده رخ می دهد. ما همه به گونه ای خود را در مارتا می بینیم، شاید احساس افسردگی نکنیم، ولی از آنجا که احساس خستگی، پریشانی و سردرگمی یکی از ویژگی های انسان قرن حاضر است، ما مارتا را در خود می بینیم. آدم های زیادی مثل مارتا برخی روزها که از خواب بیدار می شوند، دوست ندارند از رختخواب بیرون بیایند. مارتا سمبل انسان امروز است، اعم از زن یا مرد. نباید خود را گول زد، ما چون گونه های مختلفی از مارتا هستیم، او را درک می کنیم. جهانی مارتا برای ما آشناست، چون جهانی خود ماست. گاهی خودت هم از درد خودت بی خبری، ولی وقتی در دیگری می بینی، تازه متوجه آن در وجود خودت می شوی، انگار نقابی را کنار زده اند و تو با واقعیت وجود خودت آشنا می شوی.

استقبال از این اثر را چطور دیده اید؟

این رمان در جهان به شدت مورد استقبال نهاده شد و به زبان های متعددی ترجمه شده است. در آنالیز های قبل از انتخاب این اثر، تعریف و تمجیدهای زیادی که از طرف خوانندگان آن دیدم باعث شد تصمیم به ترجمه آن بگیرم. خوشبختانه در ایران هم استقبال به نسبت خوب بوده و ترجمه فارسی آن ظرف مدت کوتاهی به چاپ دوم رسید، احساس من این است که کتاب دارد راهش را پیدا می نماید. امیدوارم با معرفی بیشتر این رمان به وسیله دوستداران کتاب لذت خواندنش نصیب افراد بیشتری گردد.

کتابی در دست ترجمه و یا آماده انتشار دارید؟

به زودی آخرین رمان جوجو مویز با نام کفش های دیگری با ترجمه من منتشر خواهد شد. دو رمان دیگر نیز آماده چاپ دارم که امیدوارم به زودی چاپ شوند. ترجمه یک رمان جنایی را هم به خاتمه رسانده ام که در آینده نزدیک تحویل ناشر خواهم داد.

در بخشی از این رمان آمده است: پدرم از همان اول بیماری، شب تا صبح پیش من می ماند، کف زمین می نشست و به تختم تکیه می داد. پیشنهاد می داد که برایم شعر بخواند، اگر قبول نمی کردم، با صدای بسیار آرام از هر دری برایم حرف می زد؛ حرف هایی که به جواب احتیاج نداشتند. هیچوقت با لباس خانه نبود، حدس می زنم شاید به این خاطر لباسش را عوض نمی کرد تا وانمود کند هنوز سرشب است و داریم به همان روال سرشب عمل می کنیم. ولی من می دانستم او نگران است، و چون از رفتار خودم به شدت خجالت می کشیدم، وقتی دیدم هیچ کاری از دست خودم برنمی آید بعد از یک ماه گذاشتم تا مرا نزد دکتر ببرد. در تمام طول راه روی صندلی عقب ماشین دراز کشیده بودم.

نسر آموت رمان اندوه و سعادت را در 392 صفحه و با قیمت 166هزار تومان عرضه نموده است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "اندوه و سعادت داستان فرسایشِ روحی زنی به نام مارتاست" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اندوه و سعادت داستان فرسایشِ روحی زنی به نام مارتاست"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید